محمد جواد اسماعیلی
چکیده
در چهل سال اخیر، درباره «غیرعملیبودن»، «عدممشروعیت» و «ناکارآمدی» سیاستگذاری دین در دانشگاه، به علل و دلایل متعددی اشاره شده است. مقاله حاضر بدون کماهمیت جلوهدادن علل و دلایل مذکور، ضعف «اخلاق مسئولیت» نهاد سیاستگذاری را پررنگ یافته، معتقد است بسیاری از سوءظنها، نارضایتیها و مخالفتها ...
بیشتر
در چهل سال اخیر، درباره «غیرعملیبودن»، «عدممشروعیت» و «ناکارآمدی» سیاستگذاری دین در دانشگاه، به علل و دلایل متعددی اشاره شده است. مقاله حاضر بدون کماهمیت جلوهدادن علل و دلایل مذکور، ضعف «اخلاق مسئولیت» نهاد سیاستگذاری را پررنگ یافته، معتقد است بسیاری از سوءظنها، نارضایتیها و مخالفتها و از دیگرسو، ناکامیهای اسلامیسازی دانشگاهها، ناشی از ضعف اخلاق مسئولیت نهاد سیاستگذاری است. نگارنده با طرح یک پرسش اصلی و شش پرسش فرعی، بهروش قیاسی و استقرایی، به تحلیل کیفی مضمون سند دانشگاه اسلامی (مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی سال 1392) پرداخته، نشان خواهد داد سیاستگذاری دین در دانشگاه بر پایه «اخلاق مسئولیت» تدوین نشده است. اما این که سند مذکور بر پایه «اخلاق باور» تنظیم شده است یا نه، مستلزم بررسی مستقل دیگری است.
محمدسعید ذکایی؛ محمدجواد اسماعیلی
چکیده
مطالعات تجربی انجامشده در حوزه فرهنگ دانشگاهی در ایران نشان از جامعهپذیری و فرهنگپذیری دانشگاهی ناکارآمد و منفعل دانشجویان و جدایی و بیگانگی آنها از ساختار، فرایند و فرهنگ دانشگاهی مطلوب دارد. احساس و نگرش بیقدرتی، بیهنجاری، انزوای اجتماعی و در کل بیگانگی از خود، فرایند تحصیل، فضای دانشگاه، اساتید و دیگر دانشجویان به طور ...
بیشتر
مطالعات تجربی انجامشده در حوزه فرهنگ دانشگاهی در ایران نشان از جامعهپذیری و فرهنگپذیری دانشگاهی ناکارآمد و منفعل دانشجویان و جدایی و بیگانگی آنها از ساختار، فرایند و فرهنگ دانشگاهی مطلوب دارد. احساس و نگرش بیقدرتی، بیهنجاری، انزوای اجتماعی و در کل بیگانگی از خود، فرایند تحصیل، فضای دانشگاه، اساتید و دیگر دانشجویان به طور فزاینده در اندیشه و احساس طیف قابل توجهی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و اجتماعی رواج یافته است. پژوهش حاضر با الهام از روششناسی تلفیقی به دنبال آن است تا پدیدارشناسی تجربه بیگانگی تحصیلی و دانشگاهی را از منظر دانشجویان و بر اساس تجربه زیسته و روایت آنها بازسازی و تشریح کرده و ضمن نشان دادن ویژگی و عوامل اجتماعی درونی و بیرونی مؤثر بر این تجربه، سنخشناسی از نوع و میزان آن به دست داده و در نهایت استراتژیها و واکنش دانشجویان به این تجربه را آشکار سازد. طراحی تحقیق مبتنیبر مصاحبههای نیمهساختیافتة کیفی است که در سنت نظریه مبنایی با حدود 40 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و اجتماعی شهر تهران انجام شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد مؤلفههای اصلی تجربه بیگانگی تحصیلی و دانشگاهی ضمن ارتباط و تأثیرپذیری مستقیم از سیاست فرهنگ، آثار و پیامدهای اجتماعی، روانی و اقتصادی مهمی در زندگی دانشجویان دارد. فاصلهگزینی یا بیگانگی دانشگاهی هدفمند، تطابق گزینشی با انتظارات و هنجارهای شناختی دانشگاهی و ایجاد هماهنگی و تعادل بین نیازها و ارزشهای شخصی با خود دانشگاهی و رسمی (خردهفرهنگ شاگرد اولیها) گونههای عمدة تجربه بیگانگی و استراتژیهای مواجهه با آن برای دانشجویان محسوب میشوند.